کتاب خجالت نکش دختر نوشته ریچل هالیس نشر میلکان
گاهی پسرانم فعالیت های مدرسه ای با وقت دکتر دارند و باید کارم را برای آنها ترک کنم. به همین ترتیب، همین حالا که پشت تنها میز تحریر در خانه ما اتاق بزرگ پسرانم نشسته ام، کل خانواده ام در طبقه ی پایین کنار استخر خوش می گذرانند.
می توانم صدای خندیدن و آواز خواندن آن ها را با موسیقی پاپ بشنوم. آنها بهترین روزهای زندگی شان را سپری می کنند، و من اینجا هستم… و این کتاب را می نویسم.
دنبال کردن رویایم برای این که نویسنده ای باشم که زنان دیگر را تشویق می کند، به این معنی است که گاهی باید برای واقعیت بخشیدن به آن از استخر بگذرم. این مقیاس هرگز متعادل نیست؛ دانم و بر اساس مرکز توجهم تغییر می کند.
فکر می کنم برای بسیاری از ما این طور است، صرف نظر از این که در چه مرحله ای از زندگی باشیم، و تنها راه گذر از این افسانه که برخی از مردم آن را کاملا درک کرده اند، این است که در مورد زندگی و اولویت های مان واقع صادق باشیم. اول من شروع می کنم.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.