هنر در لحظه زندگی کردن شانا نیکوئست
ناامید کردن دیگران
بعضی ها از اینکه دیگران را ناامید کنند خیلی ناراحت می شوند. به عقیده ی آنها اگر مهربان باشید، هرگز دلتان نمی آید کسی را ناامید کنید.
اگر به خوبی زمانتان را مدیریت کنید، اگر خودخواه نباشید و اگر اهل عبادت و با خدا باشید، هرگز کسی را غمگین و ناامید نخواهید کرد.
ترس من این است که این افراد بعداز فهمیدن حقیقت متعجب و سراسیمه شوند.
من این موضوع را خوب می فهمم؛ چون خودم یکی از این افراد بودم. سالها وقت گذاشتم تا نشان دهم انسانی شایسته، توانا و مسئولیت پذیرم. می خواستم افراد این برداشت را از من داشته باشند؛ چون معتقد بودم اگر این چیزها درموردم صدق کند، احساس امنیت و شادی خواهم داشت.
اگر مسؤلیت پذير و سخت کوش می بودم، می توانستم احساس شادی و امنیت داشته باشم. به زنی خسته، بی علاقه و بی انگیزه تبدیل شده بودم؛ کسی که از صمیمی ترین دوستانش فاصله گرفته و سخت تلاش می کند مسؤلیت پذیر بماند، اما به یک باره احساس ناتوانی کردم. ناگهان اتفاقی افتاد و خشمم بر کارآمدی ام چربید. چیزی اساسی باید تغییر می کرد.
چیزی که به طور قطع می دانم این است: در این راه، شما مسبب نا امیدی کسانی خواهید شد. نیازها و توقعات دیگران را نادیده خواهید گرفت و قادر نخواهید بود خواسته هایشان را برآورده کنید. کارهایتان را نیمه تمام یا بدون کیفیت انجام خواهید داد.
احتمالا این اشخاص از دستتان عصبانی یا ناراحت خواهند شد. شما آنها را در نیمه ی راه تنها خواهید گذاشت. شاید هم به جای ناراحتی و آشفتگی، باعث تحقیر و شرمساری تان شوند. شاید فقط بگویند: «حدس می زدم پرتلاش نباشی»،حدس میزدم آدم کم ظرفیتی باشی» یا «فکر می کردم می تونم روت حساب کنم این حرف ها همچون تیری بر قلب انسان هایی مانند من است که شدیدا به برآورده کردن توقعات دیگران وابسته اند.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.